حرفهای مگو ...



فكرم ریخته بهم بخاطر دیشب یعنی یك كمی رفتار درست رو نمیدونم چیه الان اخه احساسم اذیت نشده اصلا چون احساسی ندارم شاید به شخصیتم برخورده شایدم از رفتارهای اون بدم اومده نمیدونم والا یكم گیجم واسه عكس العمل درست و بدون حساسیت و بالغانه خلاصه نمیدونم جالبه دنیا كلا
أز امروز میخوام یه داستان بنویسم داستان یه دختری كه پر از اشتیاق و برنامه واسه زندگیشه و اولویت اصلیش كارشه اسمشو هنوز نمیدونم چی بذارم ولی خوووووب میرم كه شروع كنم نمیدونم روزی چقدر یا كلا چند قسمت میخوام بنویسم و اصن وقتی شروع شد ادامش میدم یا نه ولی فعلا حسیه كه باهام اومده و میخوام بهش احترام بذارم پس رفتیم واسه قسمت اول كه توی پست بعدی میشه خوندش
ادامه داستان پرتغال رفتن من خلاصه بعد از کلی قدم زدن و گپ زدن وقت خدافظی شد و خیلی رابطه باحالی شکل گرفت که واسه مریم دلگرم کننده بود چون بالاخره تازه اومده بود و غریب بود و اینکه توی کار هم میخواست که بتونه خودی نشون بده بالاخره یکی از مواردی که خیلی بخواد بود واسه همه همین روابط عمومی قوی بود خلاصه شب میشه و مریم برمیگرده میره هتل ولی فکر اجاره خونه دهنشو درگیر کرده و اینکه یه بودجه محدودی داره واسش و باید یه جای مناسب و با قیمت مناسب پیدا کنه واسه همین خودشم شروع کرد به گشتن توی اینترنت و چیزای مناسبی که میدید رو سوی می‌کرد تا بعدا صحبت کنه هرچند همه گرونتر به نظر میومدن و اینکه کوچیک بودن

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

downloadmusicha دانلود کده رحیم ابراهیمی برنامه ریزی درسی روی لـــانه ی بنفش ریاضی ششم| حل تمرین (کامل و رایگان) | نمونه سوالات ریاضی ششم با جواب | جزوه استعداد های درخشان مهاباد آشپزخونه وبلاگ جامع گردشگری و توریست آموزش شبکه دروس حوزه